معجزه کلمات

نمی‌دونم  خدا چه قدرتی توی کلمات قرار داده که می‌تونن خلق کنن یا معدوم کنن

اما می‌دونم لحظه‌ای که کلمات دارن بین دو نفر یه پیوند خلق می‌کنن و یه دنیای جدید ساخته می‌شه 

من قوی‌ترین حس‌های دنیا رو درون خودم احساس می‌کنم.

قشنگ یادمه یه وجب بچه بودم هنوز حالیم نبود چی به چیه (شاید چهار پنج سالم بود) سر مراسم عقد دخترعموی مامان انقدر حس عجیبی داشتم که به گریه افتادم. از اون موقع هر وقت سر خوندن خطبه ی عقد هرکسی حاضر باشم حتی هفت پشت غریبه 

گریه‌م می‌گیره. حالا ببین اگر طرف آشنا باشه یا دوستش داشته باشم چه می‌کنم😂

ده سال پیش موقع عقد خواهری بزرگه انقدر گریه کردم که مادربزرگم نیشگونم گرفت گفت زهرمار بالا سر عروس عر نمی‌زنن که شگون نداره. الان فکر می‌کنن حسودیت شده داری عر می‌زنی😡 هیچی دیگه گریه خنده‌م قاطی شد 😂😭خانواده داماد رسما فکر کردن خواهر عروس خل و چله😂🤪

خیلی وقت بود که موقع خوندن خطبه عقد دو نفر حاضر نبودم. یادم رفته بود عجب حال خوبی داره😍

خدایا شکرت که با وجود اینکه برکت از رفتارمون رفته هنوز معجزه‌ی کلمات رو ازمون دریغ نکردی🥰

الان باید مزدوج شدنتون رو تبریک بگیم؟ والا جدیدا بلاگرا این قدر پیچیده می نویسن، شرلوک لازم میشیم

بابا جان خیلی تابلوئه دارم راجع به مراسم عقد یکی دیگه که رفتم می‌نویسم😐😂
عاخه از کجاش برداشت کردی من عقد کردم🤦🏻‍♀️😐

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خط خطی های ذهن serek کوچولو

اینجا کودک درون serek جان می نویسد...

آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan