دوشنبه ۵ شهریور ۹۷
فارغ از تمام حرف و حدیثها و نقدها و تحلیلها و تفاسیر خوب و بد،
سریال پدر برای من خلاصه میشه توی حرفای یه بندهی خدایی که امروز میگفت:
مَرد
یعنی دقیقا فراتر از همهی شعارها و منم منم های توخالی و بچهبازیهای یک عده موجود مذکر و تقریبا بدون مصرف دیگری جز تولید مثل و بقای نسل، انسانهایی هستند که هر یک پیامبران یکی از کوچکترین واحدهای سازندهی اجتماع یعنی خانواده به شمار میآیند با این معجزهی بزرگ که میتوانند در بدترین و فروپاشیدهترین شرایط قوام خانواده را با تک تک سلول های بدنشان به تنهایی حفاظت کنند و به اهلشان بگویند من حواسم هست...من هنوز نمُردم...خیالت راحت...تا من هستم اتفاقی نمیافته...
و به عبارتی یک کوه در هیبت انسان که در ادبیات باستانی وی را مَرد مینامیدند و در ادبیات امروز واژهای تقریبا مستهلک در مورد موجوداتی در آستانهی انقراض است که کمکم جای خود را به انواع گونههای مذکر با خشتک هایی تا زانو و گیسوهایی افشان و رفتارهایی زنانه میدهد تا در آیندههای نه چندان دور جز افسانهای مبهم و تعجبانگیز نامی از خود به جا نگذارد...
پ.ن: با احترام به همه مَرد های عصر حاضر که در اقلیتی نابرابر در جهت خلاف جریان جامعه شنا میکنن و کوهی از درد روی شونههاشونه...خدا حفظتون کنه و از خطر انقراض نجاتتون بده😊