سه شنبه ۸ خرداد ۹۷
_ بردهش توی آشپزخونه و یواشکی براش خط و نشون میکشه که نری با فلانی شراکت کنیاااا ... نری با فلانی سرمایهتو قاطی کنیاااا... آقای بیساری نونش شبهه داره بهش بگو دیگه با شرکتش کار نمیکنی اگرم اصرار کرد قبول نکنیاااا... فلان پولو از بانک فلان در بیار سودش زیاده به دلم نمیچسبه...
_کاسهی صبرش لبریز میشه و با دلخوری میگه زنای مردم همش شوهرشونو تشویق میکنن به درآمد بیشتر و پول رو پول گذاشتن بعد تو هی ترمز بلندپروازیای منو بکش خب؟
_کوکوسیبزمینیها رو توی ماهی تابه زیر و رو میکنه و میگه زنای مردم به من چه ربطی دارن من زندگیم روش داره قانون داره... اگر میخواستم مثل خیلیا باشم الان وضع مالی زندگیمون سه برابر این بود ولی سه تا بچه نداشتی که فامیل به سرشون قسم بخورن...
_انگاری از این حرف بدش نیومده...زیر لب جواب میده: بر منکرش لعنت منم هدفم خوشبختی و رفاه شماست اگر این طوری راحتتر هستین خب چه بهتر... بعد لیست خرید مختصر افطار رو برمیداره و از خونه میزنه بیرون...
بوی شله زرد و کوکو سیب زمینی مخصوص مادری خونه رو پر کرده و یک عالمه فکرای خوب سرِ منو...گوشهی جزوهی روبه روم مینویسم دخترها به مادرشان میروند؟ 😊😊😊😊