آشفته

دیشب

خواب دیدم

ماهی کوچولوی سرخی

در تنگ بلورین بزرگ توی دستانم جان می سپرد ... 

چشم هایش آشنا بودند

قبلا جایی دیده بودمشان 

شاید قبل از خواب

در آینه...


خیلی زیبا


خدا نکند
ممنون
وقتی اتفاقی افتاد دیگه خدا نکند ندارد... 
:)
اینطوری که می‌نویسی می‌ترسم.
عزیزمی جانکم... نترس سخت جانی ما بیش از اینهاست
چرااینقد غمگین اخه؟
می دونی هر چقدر هم که توی بیداری نطق غم هامونو بکشیم توی خواب حریف شون نیستیم :(
سلام

ان شاالله ک خیره :)
سلام 
ان شاالله :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خط خطی های ذهن serek کوچولو

اینجا کودک درون serek جان می نویسد...

آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan