شُستش میفهمی؟؟؟؟شُست!!!

پدری:سه ررررک!!!

من:جان

پدری:سه ررررررک!!!

من:جان

پدری:گشنمه...

من:سیب زمینی تخم مرغ بدرست بمیل ...

پدری:… (مظلومانه صحنه را ترک کرده به آشپزخانه می رود)

بعد از پنج دقیقه...صدای پدری از آشپزخونه:ای وااااای افسی ماماااااان... 

مادری:چیه چه خاکی به سر آشپزخونه م ریختی؟

پدری با بغض:چرا توی قوطی زردچوبه فلفل قرمز ریختی عاخه؟

مادری:از بس که شما زردچوبه می ریزی جابه جاشون کردم بلکه تنبیه بشی... 

پدری:چرا درشو محکم نبستی حالا؟ 

مادری:ای داد چقدر ریختی؟

پدری:پنج شیش تا قاشق غذا خوری شد فکر کنم... 

مادری:   :|

یک ربع بعد پدری ماهیتابه به دست تشریف فرما می شوند...

_به به سه رک بیا ببین چی پختمممم...

من:نه ممنون فلفلی که روش سیب زمینی تخم مرغ ریخته باشن میل ندارم 

پدری:نههههه تند نیست دیگه شستمش...

من و مادری با جیغ:شستیییییش؟

پدری :عاره...خشکشم کردم :) دوباره گذاشتم رو گاز 

من و مادری بازم باجیغ:خشکشم کردددددیییی؟ 

پدری با اشتها لقمه می گیرد و با نیش باز میگوید:اوهوووووم 

ما :/

پدری ؛ )

سیب زمینی تخم مرغ شسته شده :@

مساله خانوادگی هست من ورود نمی کنم!!

سپاس!!!!!
حالا نکه در مورد قبلیا دخالت کردین :)
یعنی چی دخالت کردم یا نه؟؟!!!

عجبا!!
هیچی خون خودتونو ناراحت نکنید...
منظورم اینه که کلا برای هر مطلبی یه کامنت دو حرفی می ذارید و فرار می کنید :) بعد برای این مطلب نظر می ذارید که من ورود نمیکنم منم گفتم شما کلا ورود نمی کنید :)
حالا ناراحت شدید؟یعنی معذرت خواهی کنم؟
:)
:)

من بودم اونجا از خنده میرفتم ..
ما هم بعدش کلی خندیدیم ... البته بعد از اینکه مادری نیم ساعت غر زد سر پدری... 
ینی عاشقم بر این پدری :)))))
خدا حفظش کنه ^_^

اینقده خوشم میاد خرابکاری مردا رو تو آشپزخونه می بینم! قشنگ حس دیدن نی نی کوچولوهای گوگوجی بهم دست میده :))
خخخخ منم عاشقم بر او :)))
من بیشتر می خندم ولی مادری حرص می خوره...
بابای منم همینطوری غذا میپزه
ولی انصافا بعضی غذاهلای بابام از مامانم خوشمزه ترن
:)
غذاهای بابای من زردچوبه ی خالیه...
حتی نیم رو هم درست می کنه زردچوبه میریزه 
آب خنک می خوره زردچوبه میریزه...:)
حرکت پدریت خیییلی باحال بود! غذا رو شسته!!! خشکم کرده [از خنده ریسه رفته و به زمین مشت می‌کوبد!] 😂😂😂
خعلیییی باحال بودددده ... شسته خشک کرده دوباره طبخ کرده میل فرموده :))) ( از خنده سیاه می شود)
خدا حفظ کنه پدر جانت رو :))
ممنون همچنین عزیزان شما رو
:*
:))))
عزیززززم

http://manamman.blog.ir/1396/04/04/%D8%A8%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%8C%D9%82%D8%B4%D9%86%DA%AF%D9%87
اگه دوس داشتی این پست منو بخون
:)
چشم الان می خونم
__________________
وای عالی بود... عاشق همه ی باباهای دنیا با این کارای عجیب غریبشونم :)
یک ذهن مردانه؛ ساده و با حداکثر بازدهی و کارآیی :)
شستن و خشک کردن غذا حداکثر بازدهی و کارآیی محسوب میشه؟ :)))
خب آره! وقتی که یهو یه کاسه فلفل ریخته میشه توی غذا واسه اینکه اسراف نشه این بهترین کاره :))
اصلا مگه شستن چه ایرادی داره؟ خب آب پاک و طاهره دیگه
بله درست می فرمایید :))) 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خط خطی های ذهن serek کوچولو

اینجا کودک درون serek جان می نویسد...

آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan