همونی که دست به طلا می زنه خاکستر میشه :/

خب گاهی هم عیبی نداره اعتراف کنیم حسابی گند زدیم...

مثل همین امروز که ژن نداشته ی آرایشگری این جانب گل کرد 

و اومدم موهای خواهر تازه عروسمو دکلره کنم و زدم از ریشه نصف موهای نازنین تا کمر بلندشو سوزوندم به حدی که مثل پلاستیک حرارت دیده کششششش می اومد :/ 

هنوز از هول و استرسی که به خودم و همه وارد کردم دست و پام خواب می ره و عرق سرد به پشت گردنم میشینه...

تازه اوج ماجرا اینجاست که طفلکی برمی گرده می گه عیب نداره خوبه که فقط امتحانی زیر موهامو گذاشتی بالاییا و روی کار سالمه غصه نخور :/ 

فاجعه ی ماجرا هم جاییه که پنج شنبه عروسی فامیل شوهر دعوته و برای فرار از منت خواهر شوهر که ماهر در امور آرایشگریه و همزمان با رعایت جیب شوهر کارمندش به من پناه آورده بود ...

کچل نشه یه وخت؟!

برم محترمانه و با شرافت هاراگیری کنم یا خودمو بندازم جلوی سگای هار تیکه تیکه م کنن؟هوم؟

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خط خطی های ذهن serek کوچولو

اینجا کودک درون serek جان می نویسد...

آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan