عیدانه


«کجاست اهل دلی که نگاه ما بکند

برای حال خراب دلم دعا بکند


کجاست خبره طبیبی که کیمیا داند

مس وجود مرا بهتر از طلا بکند


به ذره گر نظر لطف بوتراب کند

به یک نگاه مرا بنده خدا بکند


همین که داد و فغانم بلندشد دیدم

جناب خواجه شیراز این ندا بکند:


"طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک

چو درد در تو نبیند که را دوا بکند"


مرا بگیر و در خانه ات مقیمم کن

چقدر عبد فراری بروبیا بکند...


... به کارمن گره کور خورده است اما

گشایش از گره ام ذکر یارضا بکند


چه می شود شب جمعه یکی ز کرب و بلا

حواله ای بفرستد مرا صدا بکند


چه می شود که در آن جمعه عبد بی سر و پا

نماز صبح به موعود اقتدا بکند...»


اللهم عجل لولیک الفرج...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خط خطی های ذهن serek کوچولو

اینجا کودک درون serek جان می نویسد...

آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan