زمزمه هایی برای تسکین


گاهی اوقات قرارست که در پیله ی درد،

نم نمک "شاپرکی" خوشگل و زیبا بشوی...


گاهی انگارضروری ست بِگندی درخود ،

تا مبدل به" شرابی" خوش و گیرا بشوی...!


گاهی ازحمله ی یک گربه،قفس میشکند،

تا تو پرواز کنی،راهی صحرا بشوی...


گاهی از خار گل سرخ برنجی بد نیست،

باعث مرگ گل سرخ مبادا بشوی...


گاهی ازچاه قرارست به زندان بروی،

"آخرقصه هم آغوش زلیخا بشوی"

           




پ.ن:عیدتون مبارک...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خط خطی های ذهن serek کوچولو

اینجا کودک درون serek جان می نویسد...

آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan