به بهانه ی روز معلم

از اون دسته عادمام که تو هر مقطعی از زندگی یه گره کور یا بدشانسی یا نکبت عظما توی کارم می افته...
اول ابتدایی دقیقا روز اول مدرسه مریض شدم
از اون مریضیا که چهل روز بیمارستان بستری شدم و تا دم مرگ رفتم و برگشتم...
روزی که از بیمارستان مرخص شدم انقدر به دستم سرم زده بودن که جون نداشتم مدادو دستم بگیرم بنابراین تا اواخر ترم اول عملا از مدرسه رفتن افتادم...وقتیم که وارد مدرسه شدم مدیر و ناظممون بعد از کلی این پا و اون پا کردن سر راه دادن من به  کلاس گفتن تقریبا محاله که به بقیه برسم چون بچه ها نصف الفبا رو خوندن و من هنوز شروع هم نکرده بودم و بهتره که صبر کنم از سال بعد شروع کنم.
اما معلم کلاس اول گفت اگر بچه رو یکسال نگه دارید عقب میفته بذارید شروع کنه من کمکش میکنم...یواش یواش میریم جلو اگر دیدیم نمی تونه اون وقت یه فکری میکنیم :)
انصافا مثل فرشته بود انقدررررر با من کم توان و ضعیف و عقب از کلاس راه اومد و صبوری کرد تا راه افتادم... منم پر از انگیزه و امید شروع کردم؛ کل لوگوها رو یک هفته ای تمرین کردم و در عرض بیست روز خودمو به کلاس رسوندم...یادمه انقدر مشق می نوشتم که دستم درد می گرفت و سر گیجه میگرفتم اما به عشق تشویق و مهربونی معلممون دست از تلاش برنمیداشتم هر چقدرم معلم و خانواده م بهم می گفتن به خودت فشار نیار و عجله نکن به خرجم نمی رفت انقدر معلمم خوندن کتابو برام لذت بخش و بزرگ جلوه داده بود از ذوق یاد گرفتن خوندن و نوشتن نمی تونستم صبر کنم...عاخر سال از همه ی هم کلاسیام بهتر الفبا رو بلد بودم و بهتر از همه شون کتاب داستان میخوندم معدلمم بیست شد :)
هر کسی توی زندگیش نقاط عطفی داره ...نقطه ی عطف من یه شروع خوب بود؛ اگر بنای اون شروع عجیب غریب و معجزه وار نبود امروز انقدر توی تحصیلاتم موفق نبودم...به خاطر همین علی رغم سپاس گذاری از همه ی معلمایی که توی مقاطع مختلف به زندگی من جهت دادن هر سال روز معلم تنها کسی که توی ذهنم زنده میشه معلم کلاس اولمه و وقتی اسم معلم میاد اولین کسی که به ذهنم متبادر میشه ایشونه...
خانم تاج الدین که سال هفتادو هشت معلم کلاس اول دبستان شهید دهقان بودی نمیدونم سارا کوچولوی مریض رو از بین اون همه دانش آموزای زیادی که در طول سالهای معلمی داشتی به یاد میاری یا نه نمیدونم کجای دنیا هستی یا در قید حیات هستی یا خیر (که ان شاالله هستی)
اما از راه دور دستتو میبوسم و میگم ممنونتم... آرزو میکنم خدا در نقطه ی عطف همه ی آدمای دنیا یه فرشته ای مثل شما جلوی پاشون قرار بده...روزت مبارک معلم عزیزم...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خط خطی های ذهن serek کوچولو

اینجا کودک درون serek جان می نویسد...

آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan