عشق یعنی... چیزی که افسانه شد

به نظرم واژه ی عشق واسه احساسات برخاسته از غلیان های هورمونی امروزی یکم سنگینه... شان عشقو میاریم پایین وقتی به هوس هامون میگیم عشق...

پس وقتی هورموناتون غلیان کرد به جای ادای عشق درآوردن و درگیر کردن فکر یه دختر یا پسر بدبخت دیگه یه مدت صبر کنید یکم به روی خودتون نیارید ...قول میدم سر دو ماه فروکش میکنید دیگه نهایتش درگیری تا انتهای فصل بهاره بعدش که اثرات هورمونی خوابید و واقعیتا رو دیدید و پشیمون شدید از غلیانات هورمونی تون به حرف من میرسید ... 


پ.ن:از نشونه های هورمونی بودن احساستون میتونه این باشه که طرفو میخواید اما یه چیزی ته وجودتون می ترسه پا پیش بذاره (به هزار بهانه ای که شاید منطقیم به نظر خودتون باشه) امروز و فردا و یک ماه و یک سال دیگه یا بعد از این کار و بعد از اون کاریه که هی می تراشید واسه خودتون … یا اینکه پا پیش میذارید ولی برای خالی کردن و ارضاء احساسات ناشی از هورموناتون در یک رابطه ی حداقل مکالمه ای و حداکثر دوستی ،نه برای موندن تا ابد...

حتی اگرم این مدل احساساتو دوست دارید تو رو خدا اسم عشق روش نذارید نسل ما عشق رو لجن مال کرد با این اشتباه... مدعای حرفمم اینه که دویست سیصد سال بعد از ما هیچ اثر ادبی همپایه ی لیلی و مجنون یا شیرین و فرهاد که حکایت یه عشق واقعی باشه از دوران ما به جا نخواهد موند و اگر،اگر،اگر نسل اون موقع رغبت کنه رمان های سخیف عشقی رایج زمان ما رو بخونه چیزی جز دروغ نخونده وفهمیدن این براش سخت نیست وقتی به زندگی اجدادش نگاه کنه...


پ.ن۲:حرفم همه ی افرادو دربرمیگیره نه یه قشر خاص... حتی چه زیاد بچه مذهبیایی دیدم که ادعای عند بودن تو مذهب داشتن و نفهمیدن راه دادن حس نسبت به نامحرم توی دل وقتی قصد ازواج نداری حرامه! 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خط خطی های ذهن serek کوچولو

اینجا کودک درون serek جان می نویسد...

آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan