شترمرغ بیار و باقالی بار کن

ما از اون خانواده هاشیم که سردرد داریم برای خودکفایی در مایحتاج خوراکی و پوشاکی و الخ از مصرفیجات...

در همین راستا پدری که طبق عادات اجدادیشون تو کار طب سنتیه و بارها از روی کتابچه ی دست نویس مرحوم پدر بزرگی محلولا و شربتای دست ساز ساخته و به خورد ما داده و ما رو تا سرحد کما برده چند وقتیه زده تو کار استعمال خارجی و ساخت انواع ضماد و پماد و الخ از مالیدنی ها 

در همین راستا دیروز یه گووووونی چربی شتر مرغ خرید و آورد و ریخت توی دیگ و گذاشت روی شعله بزرگه ی گازو تا شب همین جوری روغن شترمرغ تولید کرد ...طوری که ما همه دچار مسمومیت ناشی از استنشاق گازهای متساعد از روغن سوخته شدیم و در ودیوارایی که مادری با زحمت تو خونه تکونی سابیده بود به فنا رفتن :))) 

ولی خب الان انقدر روغن شترمرغ داریم که می تونیم حتی بزنیم تو کار صادرات و یه پول حسابی به جیب بزنیم...بگذریم از اینکه تا یک سال حالا هر درد و مرضی بگیریم دواش روغن شترمرغه...

_سرم درد میکنه...روغن شتر مرغ بزن

_دلم درد میکنه… روغن شتر مرغ بزن 

_پوستم جوش زده… روغن شترمرغ...

حکایت همون مدرسان شریف و اینا...حالا شانس آوردیم استعمالش فقط خارجیه و نمیشه خوردش! :/



ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خط خطی های ذهن serek کوچولو

اینجا کودک درون serek جان می نویسد...

آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan