بیماری غم

 گفت: خیلی می‌ترسم؛ 

گفتم: چرا؟

 گفت: چون از ته دل خوشحالم، این جور خوشحالی ترسناک است… 

پرسیدم: آخه چرا؟

 جواب داد: وقتی آدم این جور خوشحال باشد سرنوشت آماده است چیزی را از آدم بگیرد! 📚

بادبادک باز _خالد حسینی


پ.ن:دیروز توی اتوبوس دوتا دختر نوجوان که معلوم یود حسابی رفیق هستن با لباس مدرسه هم مسیر من بودن... نگاه کردن بهشون منو پرتاب می‌کرد تو اوووج خاطرات نوجوانی و لحظه‌های خوبش. محو خنده‌ها و شوخی‌هاشون بودم که یهو یکی شون که از خنده اشک به چشمش اومده بود به اون یکی که تکیه داده بود به میله که از خنده پس نیفته گفت وای تورو خدا بسه الان یه چیزی پیش میاد اشکمونو درمیاره هر چی از صبح خندیدیم کوفت‌مون می‌شه...

 یه لحظه احساس کردم پوست بدنم یخ کرد... چرا همه از پیر و جوان ،بزرگ و کوچیک در برابر غم و غصه شرطی شدیم؟ چرا از خوشبختی می‌ترسیم؟؟!! چه بیماری خطرناکی توی قلب‌هامون اپی‌دمی شده و خبر نداریم!!!

۱ ۲
خط خطی های ذهن serek کوچولو

اینجا کودک درون serek جان می نویسد...

آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan