يكشنبه ۱۳ مهر ۹۹
لم داده روی کاناپه
کتاب عبید زاکانی نیمه باز کنارش
چشماشو بسته و دمنوش به لیمو با پونهشو بو میکنه
مادری نگاهش میکنه و با خنده میگه غرق نشی توی لیوان؟
با ذوق پدرانه میگه دخترم برام درست کرده...
این حرفشو با دنیا عوض نمیکنم😍
لم داده روی کاناپه
کتاب عبید زاکانی نیمه باز کنارش
چشماشو بسته و دمنوش به لیمو با پونهشو بو میکنه
مادری نگاهش میکنه و با خنده میگه غرق نشی توی لیوان؟
با ذوق پدرانه میگه دخترم برام درست کرده...
این حرفشو با دنیا عوض نمیکنم😍
عزیزم *__*
خدا حفطش کنه برات