چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت ۹۹
سرپرست دادسرا موقع شیفت گذاشتن و کشیک تعیین کردن به شدت از اصل برابری جنسیتی در کار استفاده میکنه اما موقع ارتقاء درجهی قضایی و گرفتن حقوق و مزایا هیچ برابری مشاهده نمیشه که هیییییچ در کمال حیرت سیاست برتری مردان بر زنان اعمال میشه.
توی شعبه یک ساعت تمام زن و شوهر زل میزنن توی تخم چشم من و به شددددت سر پسر یک ساله شون دعوا میکنن (هر کدوم حاضرن برای نگه داشتن بچه پیش خودشون همدیگه رو از وسط نصف کنن) و من تمام مدت دارم توی دلم به دختر سه سالهشون فکر میکنم که مورد تعرض جنسی قرار گرفته و پدرش به مبلغ ۱۵ میلیون تومن بچه رو فروخته و الان معلوم نیست بچه کجاست و چه بلایی سرش اومده و اونا طوری رفتار میکنن انگار اصلا دختری ندارن!!!
تلویزیون سریال نشون میده که پسره به خاطر بیماری مادرش میخواد بره روستا زندگی کنه و دختره با اینکه اصلا راضی به این کار نیست چون زنه وظیفهشه دنبال شوهرش بره روستا و از مادر شوهرش پرستاری کنه در حالی که از هر مخاطبی بپرسی اگر ماجرا برعکس بود و دختر میخواست دنبال مادرش برای پرستاری بره شوهرش داماد بود و هییییچ وظیفهای نداشت بره و اصلا دختر بشینه سر خونه و زندگیش شوهرداری و بچهداریشو بکنه بیخود میکنه دنبال خانوادهش باشه.
دین دارها رو منبر دم از اخلاق میزنن اما دین رو قیچی میکنن و ازش ابزاری درست میکنن که توی سر زن بزنن و حقیرش کنن و حقوقش رو منتفی کنن، بیدینها دم از سبک زندگی مدرن و برابری مبتنی بر سکولاریسم میزنن اما وقتی از پشت بلندگوشون کنار میان در مسیر جلو زدن از زنها از قدرت مردانهشون استفاده میکنن تا بتونن با استفاده از تفاوتهای زن اونو له کنن.
قرآن ، سنت ، عرف، قانون داخلی و قانون بینالمللی ... هر کجا رو گشتم ولی واقعا هر چی بیشتر میگردم بیشتر ناامید میشم. در واقع احساس و ادراکی که من به عنوان یک زن در وجودم دارم اصلا با تفکر و رفتاری که در دنیای بیرون نسبت به زن بودن میبینم اصلا همخوانی نداره!!! واقعا زن چیه؟ زن کیه؟ چرا وجود داره؟ اگر زن فقط یه ابزار جوجه کشی و رفع نیازهای مرده چرا درونش اندیشه و رشد وجود داره؟ اگر اون اندیشه و رشد صحیحه چرا از بیرون با این اندیشه و رشد مبارزه میشه تا متوقف بشه؟!
سرم درد میکنه... هیچ وقت دلم نخواسته مرد باشم یا اینکه زن نباشم اما از اینکه وجود دارم ناراحتم 😔