يكشنبه ۶ خرداد ۹۷
از وقتی این دیسک گردن لعنتی باعث شده تمام مدت عین پیرزنا ناله کنم و حتی نتونم مثل آدم سرمو چند دقیقه رو به آسمون بگیرم و بالا رو نگاه کنم؛ هرچی آدم سالم با گردنای بی مشکل میبینم دلم میخواد زار بزنم... این مسابقه والیبالو نگاه میکنم هی بلند بلند میگم: واااااای خوشبه حالشون نگاه کن گردن بی صاحابو سیصدو ششت درجه میچرخونن انگاااار نه انگار ... خوش به حالشون گردنشون سالمه...
مخصوصا موقعی که دارن ویدیوچک رو از السیدی بالای سالن با دهن باز نگاه میکنن من انقدر این جمله رو میگم که مادری کلافه میشه میگه: واااای دلمونو ریش کردی بچه بسه دیگه 😐😐😐
منظور اینکه کی من فکر میکردم یه نگاه به آسمون حسرتم بشه؟ در واقع تا یه نعمتی رو داریم اصلا نمیفهمیم داریمش و شاکرش نیستیم...شاید حتی اصلا نعمت حسابش نکنیم ولی وقتی ازمون دریغ میشه تاره میفهمیم که واویلا لیلی اُحبک خیلی...
حتما خدا باید برداره دندونی، گردنی،چشموچالی، دستوپایی چیزی ازمون چپرچلاغ کنه تا قدر بدونیم؟😐 البته به خودم دارم میگم بیشتر...