جمعه ۱۸ اسفند ۹۶
هممممم
از دیشب کلی ذوق و لحظه شماری کردم برای این پست،
اما از بعد از ظهر که قصد نوشتنشو کردم تا همین لحظه همچین لال مونی گرفتم انگار عصلن لال مادرزاد به دنیا اومدم ...
اعتراف میکنم قدرت توصیف مقام و بزرگی تو رو ندارم مادری ...
اگر آدرس اینجا رو هم یواشکی مثل وبلاگ قبلی پیدا کردی و به روم نمیاری که راحت بنویسم... باید بگم که برای من فراتر از یک مادر هستی...درست مثل یه فرشتهی منحصر به فرد که خدا از آسمون برای رسوندن سه تا دخترک معمولی به زمین نازل کرد... یا پیامبری با معجزههایی فراتر از ید بیضاء و دم مسیحایی برای تبدیل کردن کویر بی آب و علف خونهی کوچیک ما به بهشت بیپایان الهی...
دقیقا نمیتونم بگم چه جور نعمتی هستی...فقط میدونم که مثل علت تامه تنها دلیل زنده بودن زندگی ما هستی...ببخش که اونطور که شایسته باشه شاکرت نیستیم...امیدوارم خدا این بی دست و پایی ما رو پای کفران نعمت نذاره و تو رو هیچ وقت از ما دریغ نکنه...
روزت مبارک بزرگترین موهبت الهی...