جمعه ۲۹ دی ۹۶
خوشبختی می تونه این باشه که غروب یه جمعه ی دلگیر زمستونی که دلت از انتظار تنگ شده، پدری از راه برسه و یه دسته گل نرگس بذاره توی دامنت تا دلت مثل کوره ی آجرپزی گرم بشه که صدای سلامت رو اونی که باید بشنوه شنیده ^__^
پ.ن:خدایا لطفا زمستون تموم نشه...من بدون نرگس ۹ماه سال مرده ی متحرکم :(