جمعه ۲۲ دی ۹۶
غرور در برابر هممممممممه خوبه...
اگر مغرور نباشی فکر می کنن کمی، فکر می کنن آویزونی، فکر می کنن ارزونی یا بی ارزشی، فکر می کنن معصوم نیستی...
زندگی به من یاد داد در برابر همممممممه مغرور باشم...
اما همین زندگی به من یاد داد دو جا حق ندارم مغرور باشم...
یعنی دوجا غرور شکر خوردن اضافیه...یکی در برابر خدا که خالق غروره؛ یکی در برابر مادر که یه تیکه از خداست و رب النوع گذشت و عدم تکبره...
چه جوری دل مون میاد در برابر این فرشته های نازنین متکبر باشیم و بعد از هر اشتباهی فورا به دست و پاشون نیفتیم و شکر قهوه ای نخوریم؟ چه جوری دل مون میاد به خاطر غرور لذت بوسیدن پاهای خسته شونو از دست بدیم؟
جون هر کی دوست دارید... شمارو به هر کی می پرستید در برابر همممممه مغرور باشید ولی در برابر مادرتون نه؛ در برابر مادرتون خاک و غبار زیر پا باشید... وگرنه یه روزی باید حسرت شو بخورید...