پنجشنبه ۲۱ دی ۹۶
صبح زود باشه. خورشید در حال طلوع کردن دامن طلایی شو روی دریا پهن کرده باشه. تو روی ماسه های خنک چهارزانو نشسته باشی و امواج اهلی دریا برات صدف های ریز و درشت پیش کش کنن.تمام منظره ی روبه روی نگاهت رو با جزییات روی صفحه ی سفید و خالی ذهنت نقاشی کنی؛ بعد چشماتو ببندی و با تمام وجود بوی دریا رو با تک تک سلول های بدنت لمس کنی. صدای امواج دریا و مرغ های دریایی رو مثل گوشواره به گوشت بدوزی و احساس کنی خوشبختی از لابه لای انگشت های دستت روی ماسه های زیر پاهات چکه می کنه...