دوشنبه ۱۰ مهر ۹۶
خواهری بچه شیرخوارشو گذاشته خونه پیش مادری با هم رفتیم بیرون خرید کنیم مثلا...
بیشتر از یک ساعت طول کشید
یهو دیدم بغض کرد
بهش میگم چی شده؟
میگه بچه م گشنه شه
میگم از کجا فهمیدی؟
میگه یهو شیر اومد تو سینه م...
میگم آیا لازمه روضه بخونم یا خودت رفتی تا کف کربلا؟
بغض میکنه...بغض میکنم...
امان از دل رباب...امان...