شنبه ۲۱ مرداد ۹۶
دو روز تمام است که می آیم صفحه ی وبلاگ را باز میکنم زل می زنم به سفیدی صفحه ی ارسال مطلب جدید ...
به واژه ها فکر می کنم
برق نگاهت را به یاد می آورم
بغض می کنم
همه ی واژه ها فرار می کنند
اشکها هجوم می آورند
همه چیز تار می شود
نوشتن ناممکن است
.
.
.
مرا ببخش که نمی توانم متناسب با لیاقت بلندای مردانگی ات در روزگار قحطی مردانگی قلم بزنم...این دنیا قاصر است از توصیف تو...
خورشید در تکه ای آینه جا نمی شود...
تنها می گویم
تا حسینی نزیسته باشی حسینی عروج نمی کنی...
به تو قبطه می خورم
از اعماق وجودم
کاش خاک پایت بودم....