يكشنبه ۲۱ خرداد ۹۶
مادری جیغ جیغ کنان پدری رو به یاری می طلبه و پدری بدو بدو وارد صحنه میشه و به نام دفاع از همسر پیف پافو خالی میکنه روی سوسک بدبختی که از هول جیغ مادری کنج دیوار کز کرده ؛ ولی خب از اونجایی که از هول سریع عملیات کردن پیف پافو برعکس گرفته فییسسسسسسس همه ی حشره کش توی صورت خودش خالی میشه:/ سوسکه که میفهمه حریف قدر نیست فرار رو به جلو رو شروع میکنه و می دوه سمت پدری؛ پدری عصبی میشه می پره هوا این دفعه درست نشونه گیری میکنه و دوباره فیسسسسسس ...سوسکه خیس و ترسیده می دوه زیر مبل ...حالا واکنش خانواده ی قشنگ ما....
مادری: رو فرشم پیف پاف نزنییییی روشنه لک میشه...
خواهری با دمپایی می دوه تو صحنه: بابا بسپرش به ممننننن
پدری:نننننننننه اون مال خودمه ... بیا این ور
بعد پدری با پیف پاف شیرجه دروازه بانی میزنی و خواهری می زنه کنار و فیسسسسسسس دوباره سوسک بیچاره رو پیف پاف بارون میکنه و سوسک بدبخت از شدت استنشاق پیف پاف درجا خشک میشه...پدری هم با دست شاخکشو میگیره و می بره بندازه بیرون ...
خواهری میگه :بذار سرشو له کنم اینا زنده میشن دوباره ...
مادری خطاب به من:شیرجه ی باباتو دیدی؟
من غرررررق در والیبال:هوم؟
خواهری:این همه جیغ و داد کردیم و بالا پایین پریدیم خانم تکون نخورد...عین مردا غرق تلویزیون شده:/
مادری میگه اونو ولش کن پیف پافمونو تموم کرد بابات :|