دوشنبه ۸ خرداد ۹۶
بعد از تو چشم آرزویم بی تماشا ماند
تنهایی ام در گوشه ای کز کرد و تنها ماند
رفتی و گفتی صبح فردا باز میگردی
یک عمر تقویمم به شوق صبح فردا ماند
افتاد صد گل بین دستانم ولی رد شد
مثل ارس بودم، همه رفتند سارا ماند
قسمت نشد تا سهم عشقی مشترک باشیم
این واقعیت بود اما توی رویا ماند
من صخره تو دریا، یکی بایست جا میزد
هرگز نفهمیدی که ردت برتنم جاماند
پرونده ی یوسف اگرچه بایگانی شد
پیراهنش در موزه ی درد زلیخا ماند ...
مجموعه شعر(جنگ میان ما دو نفر کشته می دهد)
امید صباغ نو