دوشنبه ۲۵ ارديبهشت ۹۶
اگه یه دخترک آشفته حال با مقنعه ی اندکی کج و تیریپی بسی خز دیدید که دچار خود درگیری شدیدی بود و با یه کیف چمدون مانند به دوش و شیش هفتا پرونده زیر بغل توی پیاده رو شلنگ تخته مینداخت و همزمان سعی میکرد یه شاخه گل میخک رو سالم برسونه خونه... به این بچه نخندین...این همون دخترک بدبختیه که از یه نبرد تن به تن با مشکلات زندگی برگشته و حسابی حالش گرفته ست :)))
پ.ن:چه جوری میشه هم درس خوند و گرفتار پایان نامه و بدبختیاش بود ، هم دوره های کارآموزی رو گذروند، هم فعالیت فوق برنامه داشت هم درگیر امر خیر بود؟
:/