سه شنبه ۲۴ اسفند ۹۵
خبببب اینم از استقبال
به محض ورود دوست عزیز قدیمی یه جشن پتوی حسابی گرفت برام...
حس کسی رو دارم که وسط یه صحبت علمی رسمی یهو یه حباب مشتی از سولاخ دماغش زده بیرون و جلسه رو فرستاده رو هوا...
عجب حس نابی :))))
وبلاگی که نکوست از شروعش پیداست