چه بلایی بر سر دخترها آورده‌اید؟

سکانس اول : معرف ازدواج بود. کنارش نشسته بودم و محو صحبت‌هایش با مادرهایی بودم که دنبال گزینه‌ی مناسب برای پسرشان می‌گشتند و در مورد ویژگی ظاهری مورد نظرشان سفارش می‌کردند. 

- خانم فلانی پسر من خودش خوشگله براش مهمه زنشم خوشگل باشه... خانم فلانی جان سفید باشه سایزشم بیشتر از ۴۲ نباشه قد زیر ۱۶۵ هم نمی‌خوام. می‌دونی یه فاااامیل نشستن ببینن گل پسر من چه نصیبی داره، بس که پسرم کامله😇

همین طور که اراجیف زنک توی سرم می‌پیچه دفتر مشخصات دخترا رو برمی‌دارم و ورق می‌زنم. هر صفحه یک دختر ، اسم، فامیل، رنگ پوست، رنگ چشم، قد، وزن، تحصیلات، شغل پدر...!!!

دقیقا عین کاتالوگ و ژورنال سفارش کالا...

به خانم فلانی که به زور از شر مادر وراج خلاص شده می‌گم اگر یه دختری سفید و بور با قد ۱۶۵ و وزن ۴۰ کیلو و سایز ۴۲ نبود تکلیفش چیه؟ 

یه نگاهی بهم می‌کنه و با تاسف آه می‌کشه... 

سکانس دوم: از داخل راهرو سر و صدایشان بلند بود. آقای ه آرامشان کرد و خارج از نوبت داخل فرستاد.وقت مواجهه‌ی حضوری تعیین کرده بودم تا راست و دروغ شان دربیاید. پرونده را نگاه کردم. چند سالی بیشتر از زندگی شان نگذشته اما طوماری از شکایت علیه هم نوشته بودند. از ترک انفاق تااااا نزاع دسته جمعی... شوهر استاد دانشگاه بود و زن دانشجویش بود. خیر سرشان عاشق هم شده بودند. زن می‌گفت گول ظاهرش را خوردم حالا که عکس ناجورش با هزار تا دختر را برایم فرستادند می‌فهمم پشت این ظاهر قشنگ یک دنیا لجن‌زار است. شوهر با پررویی گفت خلاف شرع که نکردم صیغه بوده. وقتی در دانشگاه کلی دختر بلوند کمرباریک ریخته و تو مثل مادربزرگا می‌مونی خب نباید توقع داشته باشی چشمم هیچ جایی رو نبینه. 

به زن نگاه می‌کنم زیبایی افسانه‌ای ندارد اما زشت هم نیست. از همان هایی بوده که ملاک پوست سفید و قد ۱۶۵ به بالا و سایز ۴۲ برای انتخابش اعمال شده است. ولی خب اهل آرایش و لباس مکش مرگ ما‌ نیست. وسط دعواها زن گوشی‌اش را بیرون کشید و عکس آن کسی که دوپایی وسط زندگی‌شان پریده را نشانم داد. از همان‌هایی بوده که احتمالا هیچ کدام از این ملاک‌ها را نداشته؛ البته قیافه‌ی اولیه‌اش خیلی مشخص نبود چون هیچ جای چهره و اندامش از جراحی و تزریق در امان نمانده بود. ولی خب تلاشش موفق بوده و توانسته خودش را به حدود استاندارد برساند.

سکانس سوم: برای عمل جراحی بینی خواهری همراهش بودم. بار اول دکتر کلی خرابکاری کرده بود. حالا سه برابر هزینه از جیب پدری مبارک رفته تا خرابکاری‌ها درست شود و بینی خواهری به معیارهای استاندارد نزدیک شود. 

در اتاق انتظار کلینیک نشسته‌ام تا خواهری از اتاق عمل بیرون بیاید. کنارم یک خانمی نشسته که می‌گوید عمل پلک دارد. هر‌چی دقت می‌کنم پلک‌هایش ایراد و مرضی ندارد. می‌گوید می‌خواهم چشم‌هایم کشیده و درشت شود. کنار دستی‌اش گفت شنیدم خانم دکتر فلانی که همین‌جا ویزیت می‌کنه با لیزر رنگ پوست رو هم روشن می‌کنه. درسته؟ خانمی که عمل پلک دارد می‌گوید آررررره منم شنیدم کارش حرف نداره منم بعد از کار پلکم می‌خوام امتحانش کنم. 

با دهن باز نگاه‌شون می‌کردم که از پذیرش صدام زدن و گفتن مریض‌تون از اتاق عمل بیرون اومده. 

رفتم طبقه بالا خواهری نیمه هوشیار روی اولین تخت خوابیده بود. اولین چیزی که بعد از وارد شدن به اتاق نظرمو جلب کرد بوی شدید عفونت بود. تخت کنار خواهری یه زن حدود سی سال بود. دور کمرش پر از پوشک و گاز بود. چرک و خون همه‌ جای تختش را پر کرده بود. از پرستار پرسیدم این خانم چه عملی کرده؟ گفت لیپوماتیک عزیزم. زن بیچاره رنگ به رو نداشت و مثل بید می‌لرزید. هرچند دقیقه با جان کندن به کمک دو نفر همراهش بلند می‌شد و به دستشویی می‌رفت. بعد دوباره با جان کندن بر‌می‌گشت و روی تخت می‌افتاد. از بوی بد اتاق حالت تهوع گرفته بودم. تا زمانی که خواهری کاملا هوشیار شود کنارش نشستم و در اینستاگرام درباره‌ی عمل لیپوماتیک سرچ کردم. با دیدن ویدیوهای عمل جراحی سرگیجه هم به حالت تهوع اضافه شد. شوهرش که برای ترخیص آمد از ذوق‌زدگی‌اش تعجب کردم. دست زنش را گرفته بود و می‌گفت عوضش خوشگل شدی. 

خواهری که به هوش آمد گفتم هروقت حس کردی بهتری بگو از این جهنم فرار کنیم.

چند روز است که به دخترها و زنان سرزمینم فکر می‌کنم. به عزت نفس‌شان، به ارزش‌هایشان، به دردها و دغدغه‌هایشان... کاش یک تریبون داشتم و سر همه‌ی مردها فریاد می‌زدم حواستان هست چه بلایی سر زن‌ها آورده‌اید؟ حواستان هست که زیبایی‌های ذاتی که آفریده‌ی دست خدا بود را از آنان گرفتید و آنها را تبدیل به یک مشت عروسک یک شکل و توخالی تبدیل کرده‌اید؟ حواستان هست که زمین گرد است؟ فردا که دختردار شدی حواست جمع خواهد شد؛ البته اگر بفهمی از کجا خورده‌ای ...

جنس دوم....

فمنیست نیستم 
اما گاهی احساس می‌کنم چقدر زن‌ بی پناه شد که به افکار تند فمنیستی پناه برد... 😔
دوشنبه ۱۵ دی ۹۹ , ۲۳:۰۰ دچارِ فیش‌نگار

وقتی اینو خوندم گفتم پس همش تقصیر مردا شد

خانمم گفت راست میگه... :|

خانم‌تون راست گفته
شما هم اگر با انصاف نگاه کنید تقصیر مردها رو به روشنی آفتاب می‌بینید  
سه شنبه ۱۶ دی ۹۹ , ۱۶:۵۲ امّــــ شـــهــــر‌آشـــــوبـــــــ

نه عزیزم همش هم تقصیر مردها نیست، گرچه مقصر بخش اعظمش هستن

وقتی زن به ابعاد روحیش نرسه و خودشو رشد نده، طبعا به جسمش خواهد رسید

 

واقعا هرچی تلاش میکنم نمیتونم اینجور خانما رو درک کنم، همش باید بره زیر یه مشت خاک

 

توی جواب کامنت بهار نظرمو راجع به تقصیر زن‌جماعت گفتم👌🏻

😔😔😔😔😔😔😔😔هیییییی

می‌دونم همه‌ی دخترا دل‌شون خونه اما عزت نفس اجازه نمی‌ده خیلی از حرفا رو بزنن😶

توی سکانس اول:  معرف ها و مادرهای پشت تلفن انگار زنگ زدند به نمایندگی خدا روی زمین و  دارند سفارش یک جنس مورد نظر می دهند.تازه وقتی شخص مورد نظر بعد از هزاربار سرچ پیدا می شود و شازده با  مادر تشریف می برند آن هم بدون دسته گل یا یک جعبه شیرینی ،یک جوری پایشان را روی پایشان می اندازند و قیافه می گیرند که بلههه از ما تشکر هم کنید که برای دختر شما خواستگار آمده

سکانس دوم: بدجور بهم دروغ میگیم و با افتخار میگوییم خب جوانی است و گذشته ها هم گذشته و ..طرف برای ازدواج دومش دنبال دختر می گشت تازه کلی هم ملاک داشت

سکانس سوم: باشگاه های ورزشی خودشان یک پا سالن زیبایی هستند.یعنی طرف بیست دقیقه روی تردمیله اما اندازه بیست ساعت به تردمیل قبلی نکات جراحی هیکلش را با کروکی و آدرس پزشک می دهد.از ابریشمی کردن موهایش بگیررررر تا کاشت ناخن پا.

هممون مقصریم.هم آن آقایی که خانمش را تبدیل کرده به مانکن و ویترین که جلوی دوست و آشنا کم نیاره و هم خانمی که برای مخ زدن فلان پسر و نگه داشتن شوهرش حاضره به جمله بکش و خوشگلم کن،جامه عمل بپوشه.

ای کاش برای خود واقعیمون زندگی می کردیم و اگر کسی سراغ جراحی زیبایی هم نرفته،مسخره اش نمی کردیم

موافقم
وقتی ذائقه‌ی مردا انقدر مسموم شده،  اون دسته از زن‌هایی که به خاطر نگاه مرد جماعت زندگی می‌کنم دنبال جلب نظر این ذائقه راه می‌افتن و یه سبک زندگی جدید درست می‌کنن . این وسط زن‌هایی هستن که به خاطر نگاه مرد جماعت زندگی نمی‌کنن . قطعا قربانی این سبک زندگی مسموم همین زن‌ها هستن ☹️
می‌دونی من معتقدم تمام تقصیر با مردها نیست بلکه بیشترش متوجه نادران این سرزمینه. وقتی من به عنوان مادر پسرم رو بد تربیت می‌کنم و توی ذهنش جا می‌ندازم که به خاطر مرد بودنش برتره و حق داره برای انتخاب همسر مثل انتخاب عروسک رفتار کنه آجر اول رو کج گذاشتم و بقیه‌ی دیوار هم کج می‌شه حتی اگر دیگه من توی ساختش دخیل نبوده باشم.

دقیقا باهات موافقم.اشتباه از شیوه تربیت و اهمیت دادن به خواسته های همه جوره هست.البته اینم بیا بگیم که بعضی از دخترها هم احمقانه ترین شرایط را برای پسر می گذارند.و این دختر و پسرهای دسته گل باعث تغییر نگاه به همه دخترا و پسرها شدند.و امان از حمایت های اشتباه مادرها

و امان از خون دلی که می‌خوریم...

3

سلام و درود سرک خانوم عزیز 

 

نمیدونم چرا همه‌ی تقصیر رو گردن مردها گذاشتید ! 

بفرض محال اگر ما رجل(مردان) هم چنین خواسته‌ای داشتیم(داریم) عقل و شعور نسوان(بانوان) کجا رفته ؟

در این قضیه همونقدر ما مردها مقصریم ک شما بانوان !

قبول دارم ک تربیت و ذات خود شخص موثر هستن ولی متاسفانه تبلیغ و ترویج این نوع زیبایی‌های (دستکاری شده) مصنوعی از جانب کمپانی‌های تولیدی (در تمام زمینه‌های مصرفی) درجوانان ب حد باور نکردی افزایش یافته و ملاک و معیار زیبایی رو اونا ب جوامع تحمیل میکنن @ شبکه‌های مجازی هم کم تاثیر نیستن ! 

 

شاد و سلامت باشی

 

سلام و درود 
بله در شکل گرفتن این معیارهای ناهنجار نقش رسانه‌ها و فضای مجازی رو نباید نادیده گرفت.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خط خطی های ذهن serek کوچولو

اینجا کودک درون serek جان می نویسد...

آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan