يكشنبه ۲۴ مرداد ۰۰
بعضی وقتا برای فرار از بعضی چیزا عقب عقب میریم اما یادمون میره حواسمون باشه از اون طرف پشت بوم نیفتیم
خیلی از دخترای دهه پنجاه و شصت برای فرار از یه سری چیزا عقب عقب رفتن و زندگیشونو به کاج دادن 😐
یکی از همین دخترای مذکور توی فامیلامون بود و از قضا خیلییییی خوشگل بود. خیلیااااا... به قول مادری توی فامیل میگفتن مریم دیگه از شدت خوشگلی حرامه 😁
از اینا که چند دفعه توی خیابون راننده روبه رویی انقدر محو خوشگلیش شده بود حواسش از رانندگی پرت شده بود و با مخ رفته بود تو شکم ماشینای دیگه😂
بعد این همییییشه از خیانت میترسید. به چه علت گلم؟ چون خوشگل بود. طبیعتا دوست پسرای شاخ و حسابی هم داشت. اما خب بدی پسر خوشگل اینه که بمون نیست. سرتو برگردونی یکی دیگه تو بغلشه! حتی اگر تو مریم باشی هم نمیتونی روی چشم و دل سیریش حساب کنی. چون ناخودآگاه دخترای زیادی دور و برش هستن و پسری که دختر زیاد دورش باشه دست خودش نیست به تبع طبعش بپر میشه 😌
این مریم ننه مرده دیگه تصویر همهی مردا براش شده بود خیانت... این شد که عقب عقب رفت. گفت قید شوهر کردنو که نمیتونم بزنم پس بذار زن یکی بشم که خوشگل خیانت کن نباشه. ولی حواسش نبود پشت سرشم بپاد. به همین علت شالاپی افتاد تو چاه. بله ایشون برای اینکه از خیانت در امان باشه رفت زن یه پسر خیلیییی زشت شد و استدلالشم این بود که چون زشته دیگه بپر نیست به خاطر خوشگلیش منو اذیت نمیکنه. این اشتباه رو نه یک بار بلکه دو بار تکرار کرد.
یعنی پس از انجام خریت مرحله اعلام نتایج خریت رسید و در اینجا حقیقت ماجرا زد بیرون. اون پسرانی که به علت اینکه بسیار در برابر مریم احساس حقارت داشتن شروع کردن به بیرون ریزی عقدههاشون. از چه طریق؟ از طریق تحقیر زیبایی مریم ؛ طرف به جای اینکه احساس تحقیر درونش رو درمان کنه مریم رو پایین میکشید تا همسطح خودش بشه. خلاصه دلیل اصلی هر دو جدایی شد خوشگلی مریم 😌 بعد از اونم مریم قاطی کرد و کلا گذاشت از ایران رفت به جایی که چشمش دیگه به مذکر (خوشگل و زشت) این آب و خاک نیفته😂😂😂😂
مثال این قضیه توی دخترای هم دههی مریم کم نبود. خیلیا که خودشون تحصیل کرده بودن میرفتن زن آدم کم سواد میشدنکه طرف به خاطر تحصیلات از موضع قدرت باهاشون برخورد نکنه، طرف هم برای جبران تمام حقارتهاش میافتاد به جون تحصیلات دختره. خیلیا که خودشون وضع مالی خیلی خوبی داشتن میرفتن با یه خانواده خیلیییی پایین تر از لحاظ مالی وصلت میکردن که از شر دردسرای تشکیلات پولدارا راحت بشن میافتادن توی دامعقدههای مالی خانواده طرف مقابل و... الخ از مثالهای این شکلی.
در این جور مواقع مادربزرگ خدابیامرز من که مسلح به زبانی بسیار تیز و برنده و بدونملاحظه بود برمیگشت با لهجه غلیظ رشتی میگفت خانم جان تقصیر خود بمَردهش بود. ما بهش گفتیم میمون هرچی زشتتر بازیش بیشتره ... والا
خلاصه حواستون باشه عقب عقب میرید از اون طرف پشت بوم نیفتید😁 چون از قدیم گفتن میمون هرچی زشتتره بازیش بیشتره 🙂
پ.ن: پیرو این پست یاد یه خواستگاری افتادم که هنوز یادم میافته میخندم. آقا من اصلا دنبال بچه خوشگل نیستم اما خدایی طرف باید یه جور باشه که دیدیش نگرخی . یه بنده خدایی که گویا من به چشمش خیلی بی ریخت اومده بودم یه موردی معرفی کرد که من وقتی رفتم سر قرار ملاقات از دوووووور با داشتن ماسک وقتی پسرت رو دیدم به خودم ترسیدم 😂 ولی به روی خودم نیاوردم که دلش نشکنه. وقتی ماسکشو برداشت که دیگه کاملا از اشتها افتادم و توی دلم خیلی به معرف فحش دادم که واقعا چی تصور کرده؟ بعد از اونجایی که اینجور افراد خیلیییی هم پررو هستن طرف توی صحبتاش میگفت من خیلی به معرف تاکید کردم که تناسب ظاهر مهمه به هر حال من توی مجالس مهم میرم باید همسرم متناسب با همسران بقیه باشه😑😐
بعد وقتی من به این جواب رد دادم واقعا نمیدونستم چه جوری بگم ناراحت نشه و بی احترامی نکنم بهش. چون از لحاظ مادی خیلی شرایطش خوب بود نمیشد ایراد بذاری روش و با بهانه رد کنی 🤦🏻♀️ از اونجایی که فقط مردا حق دارن به خاطر ظاهر رد کنن😑😐 و دخترا حق ندارن به خاطر ظاهر نپسندن ، معرف درک نمیکرد چرا میگم نه!!!
این شد که خود طرف زنگ زد. بعد هی میگفتم ما با هم تناسب نداریم انشاالله مورد بهتری نصیبتون بشه. اینم با پررویی میگفت ولی از نظر من شما مورد مناسبی هستید حرف بقیه برام مهم نیست مهم اینه که خودم پسندیدم !!!! 😐😐😐 اصلا یک درصد فکر نمیکرد خودش مناسب نباشه. داشت دنبال ایراد توی من میگشت😂😂😂 انقدر این موجودات پررو هستن 😂😂😂😂