پنجشنبه ۶ دی ۹۷
وقتی یه دختر بیست و اندی ساله یه عروسک پولیشی میخره و از شدت ذوق مرگی تشنج میکنه نه دیوونهست نه یه تختهش کمه نه بیشوهری بهش فشار آورده نه هیچ چیز دیگه.. اون فقط کودک درونش رو نکشته و سعی نکرده به زور بزرگ بشه و به بچهی چهار ساله ی درونش عشق میورزه. میدونم برای ذهنهایی که پیر و پوسیده هستن سخته که بفهمنش ولی حداقل میتونن احترام بذارن و چرت و پرت نگن بهش...
چرا هر کسی فکر و نگاهش با ما فرق داره باید با کلمات و رفتارمون لِهش کنیم؟
پ.ن: اگر بین یه دنیا آدم پیر و مُرده دل که فقط بلدن قلمبه سلمبه حرف بزنن و تخت و تبارک رفتار کنن یکی بود که وقتی عروسک پلیشی شمارو دید چشماش برق زد و کلی ذوق کرد و اولین جملهای که گفت به جای اینکه مثل بقیه بپرسه چند خریدی بگه: اسمشو چی بذاریم؟😍😊😁
دو دستی این آدمو بچسبید که دیگه مثلشو پیدا نمیکنید.منم الان محکم نگهش داشتم فقط یکم جیغش در اومده...گویا یکم زیادی فشارش دادم😁😁😁😂😂