يكشنبه ۲۸ مرداد ۹۷
یه دوستی میگفت باید یاد بگیری از هر آدمی به اندازه خودش توقع داشته باشی...اولش نفهمیدم منظورش چیه.الان میفهمم...
یعنی اگر یه نفر توی یه بحران پشتتو خالی کرد اگر برگشت و به تک تک سلولهای بدنش قسم جلاله خورد که دیگه قراره پشت و پناه باشه باور نکن...چون بعضی باورا حماقته. نذار یه جایی بفهمی احمقی که دیر شده باشه و تو علاوه بر درد حماقت خودت درد زمین خوردنی که در نتیجهی تکیه کردن به یه توهم و کلهپا شدن بعدش ایجاد شده رو هم مجبور بشی تحمل کنی...
همون که جایی که خیلی ناراحتی...همون جایی که خیلی عصبانی هستی...همون جایی که اوج دلشکستگیته همون جایی که توی یه موقعیت بغرنج قرار گرفتی... همون جایی که میفهمی چقدر احمقی که فکر میکردی آدما ممکنه عوض بشن و به خودت میگفتی همین یه بار فقط یه فرصت دوباره...