دوشنبه ۶ آذر ۹۶
دوباره بخند...
شاید دنیای من در انحنای لبخندهای پاک تو گم شد
اگرچه که فقط یک رویای بی تعبیری
ولی باز هم بخند...
بگذار در موج شال سبز روی شانه هایت گم شوم...
و یادم برود که چیزی به نام عشق در حقیقت عریان دنیا وجود ندارد...
بخند...
وقتی که می خندی به آسمان ایمان می آورم
حتی اگر نیت کرده باشم نمازهایم را بعد از تزویر آدمها قضا کنم...
بیا و با نام مادرت زهرا معجزه کن شاید دوباره مسلمان شدم...