دوشنبه ۱۲ تیر ۹۶
یکی باید باشه
یکی که وسط حال خراب و داغونت
وقتی که توی جمع الکی الکی میخندی و
گاهی میری یه گوشه بغض میکنی
یا یواشکی از پنجره به آسمون نگاه می کنی و آه می کشی
وقتی تمام دنیا برات تنگ شده و نفس کشیدن سخت ...
بیاد دستتو بگیره و محکم بین بازوهاش فشارت بده و زل بزنه تو چشمات و بهت بگه : برای هر کی نقش بازی کنی برای من نمی تونی ... راستشو بگو چته؟
بعد توم سرتو بذاری روی سینه ش و هاااای هااااای با خیال راحت گریه کنی و پیرهنشو با اشکات خیس کنی و خیالتم تخت باشه که هیچ وقتِ هیچ وقت این اشکاتو به روت نمیاره و ازشون علیه ت استفاده نمیکنه و می تونی تا ته دنیا محکم محکم به خوب بودنش اعتماد کنی ...