جمعه ۱۵ ارديبهشت ۹۶
خاله بودن خعلی خوبه
مخصوصا وقتی پسرک کپلی رو بغل کردی و لثه شو فرو میکنه تو کتفت و یهو انگار سوزن میکنن تو پوستت؛ بعد دهنشو باز میکنی و دو تا برنج سفییییید و ریز می بینی که از لثه هاش زده بیرون و ضععععف میکنی :)))
یا مثلا وقتی تو کمای خواب افتادی رو تختت و دخترک نیم وجبیِ مو قهوه ای با ادا و اطوار میاد بالا سرتو با یه صدای نازکِ زیر میگه:
خااااله؟ خاله پاشو برات کله پاچه خریدیم
بعدم که میبینه هنوز تو کمایی میاد کنارت دراز میکشه و یهو دستای یخ شو می ذاره رو صورتت که روح از بدنت جدا بشه :)))
زندگی ینی همینا دیگه!؟
کجاها داریم دنبال خوشبختی میگردیم؟