معجزه‌ی من...

من نمی‌دونم شما به چی معجزه می‌گید 

ولی من به داشتن عباس می‌گم معجزه...

عباس عزیزم که بعد از گذاشتن پست قبلی راجع بهش برای زندگیم کولاک کرده...

یکیش همین معجزه‌ی چند دقیقه پیش... دو هفته‌ست دربه‌در دنبال عکسش می‌گردم. از سرچ اینترنتی گرفته تا ورق زدن آلبومای قدیمی مادربزرگی؛ هیچی به هیچی. چند بار خواستم به مادربزرگی بگم به مادرش زنگ بزنه که عکس عباسو برام بفرسته ولی روم نشد... امروز خودش عکسشو برام فرستاد.مادرش(که تازگیا برگشتن تهران و چندتا کوچه اونطرف تر خونه خریدن) خواهری رو تو خیابون دید و دعاهایی که با عکس عباس چاپ کرده بودن بهش داد...

حالا بالای آینه‌ی اتاقم نشسته و به اشکای من لبخند می‌زنه...مثل قدیما...

نوکرتم داداش

#سید_عباس

جالب بود
حالا میرم اون پست رو میخونم بعد
جالب وصف یک دقیقه‌شه😊
توج بهه شهید شده؟
بله شهید دفاع مقدسه
حسودی و دیگر هیچ
😊
خاتونم :)
حوا جونم😍😘
چه خفنی شما
حسودیم شد ‌
من خفن نیستم جان دلم عباس خفنه 😍😍😍
یه بار صداش بزن تا متوجه بشی چی می‌گم😊
خدا رحمتش کنه
عباس که رحمت شده‌ست خدا عاقبت مارو به خیر کنه😊
دقیقاً :)
😊
جمعه ۱۱ آبان ۹۷ , ۱۴:۴۲ مریــــ ـــــم
سلام سریک
خوبی؟!
اومدم بهت بهت تو یکی از محبوب ترین بلاگرای منی
بنظرم ادم حسابی و خفن و باسوادی
خوب مینویسی و جذاب
من همیشه تورو میخوندم
و متن های بلندت رو هم با شوق
چون میدونم لذت خواهم برد قطعا
سلام مریم گلی عزیززززم
خوب نیستم اما دارم زندگی رو ادامه‌ می‌دم
ای واااای کلی خجالتم دادی که!!!🙈🙈🙈
بذار منم اعتراف کنم که به شدت وبلاگتو دوست دارم یعنی بی تعارف یکی از معدود وبلاگ‌هاییه که حتی اگر حال نداشته باشم ستاره‌های روشنمو خاموش کنم ولی به این یه مورد سر می‌زنم...به قول قدیمیا دل به دل راه داره عزیز دلم😍😘❤
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خط خطی های ذهن serek کوچولو

اینجا کودک درون serek جان می نویسد...

آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan