شلخته بانو

شما رو به همه ی مقدسات قسم بچه هاتونو با هم مقایسه نکنید 

این کار هیچ سازندگی برای هیچ کدومشون نداره 

مثلا الان شما هی بری هی بیای هی بگی کوچیکه باسلیقه‌ست کوچیکه تمییز و زرنگه کوچیکه زن زندگیه کوچیکه اتاقش از شدت مرتب بودن به درد موزه هنرهای معاصر می‌خوره کوچیکه واهاهاهااای از این همه نظم و ترتیبش، بزرگه از شلختگی و نامنظمی و به اصطلاح شما بی‌سلیقگی‌ش کم می شه؟ یا مثلا یهو لرز به جونش می‌افته و متحول میشه و روش زندگیش عوض می‌شه؟ یا اینکه شب می‌خوابه و از غصه ی این عدم زرنگی‌ش دق می‌کنه و صبح دیگه بلند نمی‌شه؟ انتظار دارید اشک توی چشماش حلقه بزنه و به افق خیره بشه و با اندوهی جانکاه بگه از خودم متنفرم که انقدر پلید و پلشتم ولی تصمیم دارم به این همه بی مبالاتی و زندگی انگل‌وار پایان بدم...بهتون قول می‌دم از امروز یه آدم دیگه بشم،شما از امروز با یه آدم دیگه ملاقات می‌کنید که از شدت نظم و ترتیب و به اصطلاح شما با سلیقگی منفجرتون می‌کنه

نه عزیز من نعخیر...فقط بچه هاتونو نسبت به هم حساس و نسبت به خودتون عاصی و گریزون می کنید...طوری که اون شلخته ی بدبخت دیگه رغبت نکنه از چهاردیواری اتاقش بیرون بیاد و ریخت هیچ کدومتون رو ببینه و تنهاکاری که می‌تونه براتون انجام بده اینه که از حریم خصوصی درهم و برهمش محترمانه بیرون‌تون کنه ... 

هووووفففف

سلام

ابتدا ی نفس عمیق بکشید
بعدش یک لیوان آب بنویشید

بعد هم خودش ناراحت نکنین! :دی

شاید همچنان ب امید تغییر و تحول میگن!:|

شما سعی کنید بعدها اینجوری نباشید و مقایسه نکنید*_^
دارم نفس عمیق می کشم ولی بین هر نفس تشریف میارن یه جمله اضافه می کنن تشریف می برن -__-
یعنی واقعا امید مسخره ایه :/
عاره دارم سعی می کنم هیچ وقت کتابخونه مو با میزتوالتم مقایسه نکنم :)))
ممنون از همدردی‌تون 
چقد بد  سخت نگیر زندگی 100 سال اولش سخته
:/
سخت نمی‌گیرم سخت می‌گیرن
بعضی موقع ها خوبه به اطرافیان توجه نکنی   واسه خودت زندگی کن   واست مهم نباشه بقیه چی میگن
امیدوارم بتونم 
هعی...
آروم باش :)
دارم تلاش می کنم :))))
و سه‌رک عص‌بانی می‌شود :))) و شما را از اتاق خود جارو می‌کند :)))
خخخخخخ
قاطی کردم حسابی ^__^
ریلکس دوست جان ریلکسسس...
یه نفس عمیق بکش
و همچنان اهمیت نده
خودشون خسته میشن :دی
و بیخیال میشن
و تو می‌تونی تا سال‌ها در موقعیتی که هستی بزی‌ای :دی
من این کارو کردم
ولی چوب خدا صدا نداره
یه ساله اصلا نمی‌تونم اتاق شلخته رو تحمل کنم. اعصابم رو به هم می‌ریزه سریع تمیزش می‌کنم :دی
جادوم کردن فکر کنم :| :)))
الان بهترم حریرَکَم
صبح خعلی عصبانی بودم 
این غرغراشون تازگی نداره عاخه نمی‌دونم چرا خسته نمیشن؟!
ای واااای منو جادو نکنن!؟
سلام

خوب هستید ان شاء الله
پایان غیبت صغری رو تبریک عرض میکنم :|

عی بابا ما چقدر میریم اینور اونور میگیم آقا نکنید این کارا رو  ، بندگان خدا کارشناس مذهبی هم چقدر در این زمینه صحبت کردند مثلا حاج آقا تراشیون در بحث تربیت کودک و.... حاج آقا مرادی درباره همین بحث مقایسه و... و دیگر بزرگواران .

استاد ما گاهی اوقات بین درس از نحوه رفتار وشیوه تربیت فرزندانش برامون میگه بعد میگه یاد بگیرید فردا خودتون عمل کنید وبه مردم هم برسونید.

تازه از صفاسیتی اومدم حوصله منبر رفتن ندارم ان شاء الله یوقت دیگه :|
تو فکر اینم یه وبلاگ راه بندازم ، البته اگه وقتش رو داشته باشم :)
سلام 
همیشه به گردش
البته مادری منبر زیاد گوش می‌ده ولی خب این یه موردو رعایت نمی کنه اصلا، بسیار هم روی مخ منه :/
عه؟ واقعا وبلاگ ندارید؟ من فکر کردم وبلاگ دارید افتخار ندادید آدرسشو بذارید برای ما...وبلاگ بزنید حتما من قول می دم اولین طرفدار وبلاگ تون باشم :)
:)
همیشه همینطوره . بچه ها چماق یکدیگرند!
خیلی بده خیلی بد...
یک پستی دارم که خیلی قدیمیه
توش مفصلا نوشتم. که ما عموما یا کله هستیم که چماق می خوره تو سرمون . یا چماقیم می خوریم تو کله بقیه .
فکر کنم توی آرشیوم توی مرداد ۹۱ باشه یا شهریور ۹۱ :)
چه پست جالبی ... حتما می خونمش 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خط خطی های ذهن serek کوچولو

اینجا کودک درون serek جان می نویسد...

آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan