کج و کوله

به گمانم دچار یه جور ناهنجاری حنجره ای شدم 

اوایل(یعنی در واقع از دوره ی کودکی تا حالا) تن صدام بسیااار زیر و نازک و پایین بود...الان چند وقتیه که یه تغییراتی ایجاد شده 

صدام هنوز زیر و نازکه اما تن صدام رفته بالا!!! 

به این معنا که مثلا دارم حرف می زنم خیلی هم شرایط عادیه با کسی هم دعوا ندارم هیجان خاصی هم ندارم اما یهو اوج می گیرم و صدام میره بالا طوری که مثلا خواهری اگر کنارم نشسته باشه پلکش شروع می کنه به پر پر زدن و ترمز دستی مو می کشه که چه خبرته !!!؟

دیروز که رفته بودم موبایل فروشی سر کوچه گلس گوشیمو عوض کنم موقع توضیح دادن ایراد گلس قبلی یهو صدام رفت بالا، مادری یه چشم غره ی غلیظی بهم رفت که تا خونه خفه خون گرفته بودم :|

احساس می کنم به خاطر شدت فشار امتحان و پودمان و کوفت و زهرمار استرس خونم خعلی بالا زده تاثیرش روی تارای صوتی بدبختم پیاده شده :/

البته سایر اعضا و جوارح هم بی نصیب نموندن از پودمان بیست و پنجم به بعد یک هفته ی تماااام پلک راستم دقیقه ای سی بار می پرید! هی من می رفتم به مادری می گفتم پلکم چرا این طوری می پره هی اون می گفت خبر خوش می خواد بهت برسه

 -___-

می ترسم عاخرش از استرس بترکم به آخر دوره و تقسیم نرسم...چه وضعشه عاخه ملت هم سن ما دارن واسه خودشون عشق و حال جوانی می کنن ما اینجا از شدت فشار درسی و اضطرابش کج و کوله میشیم...والا


سلام و درود بر شما ، خسته نباشید و بلا به دور 
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور ، میگذره ان شاء الله 
من صدام نازک ‌و پایین البته با عشوه 
سلام ممنون عزیزم ولی متاسفانه نتیجه ی امتحانات خستگی رو  به تنم می ذاره
منم صدام تا قبل از این دقیییییقا عین صدای شما نازک پایین و به قول خواهری ناناز بود ولی خب یه چند هفته ای می شه دچار نقص فنی شدم :) 
سلام

ان شاالله ک خیره :)
سلام
ممنون از دعای خیرتون :)
ما که کلا خانوادگی تن صدامون بالاست. توی مهمونی خونوادگی اگه پشت در نشسته باشی قشنگ فکر می کنی دعوائه داخل😁
بندگان خدا عروس دامادها که وارد فامیل میشن تا یه مدت هنگن😄
خخخخخ
من شنیدم برخی خطه های عزیز شمال کشور این جوری تن صداشون بالاست
 منم زنداییم بابلی هستن کلا تن صداشون با ما فرق داره :)
همش میگم این همه استرس درس داریم تهش چی می‌مونه برامون؟ یکم جوابش شاید غم انگیز باشه با توجه به اوضاع و احوال اینجا و جوونای تحصیل‌کرده‌ای که نشستن تو خونه :)
البته بحث کسب علم و اینا هم هست که خب از این زاویه مفیده :/
حریر جانکم تا حدودی باهات موافقم عاخه می دونی من دوران کارشناسی و حتی ارشد استرس درسی واقعا برام یه شوخو بود و فقط پشت کنکور اذیت می شدم ولی این کارآموزی بدمصب یه چیز دیگه ست :(
سلاممممممم
من هیجانی شم چشم غره که هیچ!بمب هم صدامو پایین نمیاره :/
تازه در برخی مواقع مشاهده شده ، داد که چه عرض کنم...عربده هم میکشم :)
اصن آدم باید یجوری احساسات درونیشو خالی کنه دیگه :/
شهر بازیم که بریم میمیریم :/
سلااااممم 
 نه من زود متنبه میشم دست و پامو جمع می کنم
واااااهاهاهااای شهرباااازی یعنی بهشت منه اما خب چون تن صدام بالا نیست مادری که همیشه پایین وسیله می ایسته و از نگرانی حرص می خوره می گه از دور صدای عربده ی همه مشخصه ولی تو فقط شبیه این فیلمای صامتی دهنت ۱۸۰ درجه بازه ولی صدایی ازت به پایین نمی رسه :))))
البته بعد از این نقص فنی هنوز نرفتم شهربازی ببینم چه جوری شدم :)))
فشار درسی !؟ شبیه جوکی میمونه که از بس بهش خندیدی دیگه پوف هم نمیگی.
این دوران هم تموم میشه و بعد می فهمید که موضوع زیاد هم جدی نبوده.
فشار درسی که من ازش صحبت می کنم با فشار درسی که شما توی مدرسه و دانشگاه تجربه کردید زمین تا آسمون فرقشه. من در حال گذروندن دوره ای هستم که مجبورم تمام محتوای درسی که در چهار سال کارشناسی ارائه میشه به اضافه مواردی اضافه تر نه ماهه تا یکساله بگذرونم و نه تا کنکور ازش بدم و اگر آخر دوره نمره م به حدنصاب نرسه تمام زحمتی که برای ورود به این دوره کشیدم دود میشه می ره هوا به علاوه یه جریمه ی سنگین مالی هم بهم تحمیل میشه به علاوه ی همه ی اینا اگر تازه این نه تا پودمان رو قبول بشم باید یه اختبار دو مرحله ای کتبی و شفاهی هم بدم اونو اگر قبول نشم کل این نه تا بر فناست...این عست ورژن جدید فشار درسی عزیزم :)
سلام

حنجره!  :)
ان شاء الله که درست میشه :) موقع امتحانات معده و خواب منم بهم می ریخت سردرد هم میگرفتم :) ما هم که قرار سخنرانی و تدریس کنیم و .... و به حنجره مون نیازمندیم از الان بازی در آورده :) اکثر رفقا درحد گوینده های رادیو بعد ما... :| بعد چربی و تندی وشیرینی که بخورم بدتر میشه فک کنم کلا نباس چیزی بخورم :|
ای بسوزه پدر امتحان... :(
روضه ی باز می خونیدا  :/
چربی و تندی هم مگه می خورید با این وضع؟ اینا دشمن حنجره و زخم معده هستن

بسوزه تهدیگ بشه ان شاء الله :|
من فقط سخنرانی میکنم روضه رو مداح میخونه :| برید یقه اونو بگیرید :||
هی گه گاهی یه چیزای خوشمزه ای هست ما دیگه نمیتونیم تحمل کنیم :/ آدم ابوالبشر نتونست جلو خودشو بگیره از ما چه انتظاری دارید خواهر! :|

اون بالا باس بشه ناهنجاری حنجره ای نه هنجره ای :| میدونم از اثرات امتحانه :|
اصلا من کارمه از هرجایی گریز میزنم سمت امتحان :| روضه ی جانسوزیه واس قشر دانش آموز و دانشجو :|


-___-
عه وا چرا غلط املایی داشتم 0__0
چرا واقعا؟ اثرات منبره گویا...
بله دیگه فضا رو مهیا میکنم برای زمان اعلام نتایج :| بعدش دیگه کار مداحه :)))

مزاح کردم :)

ولی همه ما در حال امتحان دادنیم حالا چه دنیوی چه معنوی (اخروی)  و هرکی هم خوب بکاره خوب درو میکنه ( الدنیا مزرعة الآخرة) :)

اینم از منبرک ما حالا دیگه نوبت مداحه :|
اصلا روحانی جماعت مثل گربه ی مرتضی علی می مونه هرجوری رهاش کنی چهارچنگولی روی منبر فرود میاد 
مزاح کردم البته ^__^
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خط خطی های ذهن serek کوچولو

اینجا کودک درون serek جان می نویسد...

آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan