هذیون نوشت

به شخصه دارم از خودم قطع امید می کنم:/

خب این چه وضعشه؟

چرا هیچیم مثل دخترای هم سن و سالم نیست؟

این سوالو شیش صبح امروز خطاب به خودم جلوی آینه پرسیدم

خودِ رنگ پریده ی صورت اصلاح نکرده ی زیر چشم سیاهی که علیرغم تداوم بی وقفه ی استغراق توی کتاب و جزوه و درس و کوفت و زهرمار طی چند سال اخیر زندگیش، آدم نشده و هنوز به طرز خودآزارنده ای غیرآدمیزادی زیست میکنه :/

خب چه مرگته؟ 

چرا انقدر خودآزاری؟

چرا نمی تونی راحت زندگی کنی؟

چرا باید حتما یه چیزی گیر بیاری که خودتو توش گیر بندازی و زجر کش بشی؟

چرا مثل بقیه دخترا تو فاز لباس گل گلی خریدن و ست کردن لاک و رژ لبت نیستی؟ 

چرا دنبال جمعای دوستانه و شلوغ کاری و دورهمی و درد و مرض نیستی؟

چرا دوست پسر نداری یا حداقل مثل دخترای هم شکل خودت مذهبی، دنبال ازدواج و جهاز و لباس عروس و کوفت نیستی؟

چه مرگته؟

تو چه جور دختری هستی؟

ازت بدم میاد لعنتی... 

بمیر...


بعله بعد از تقدیم این همه قربون صدقه به خود گرامم کیفمو روی دوشم انداختمو از خونه زدم بیرون تا بعد از دو شب بی خوابی به ضرب چایی و قهوه و کافی میکس و درد و مرض برای جویدن کتاب و جزوه و قانون و رای وحدت رویه، برم همه ی محتویات ذهنمو روی برگه ی آزمون خالی کنم و برگردم …

و بعدش برگردم خونه تا بازم به خودکشی تدریجی ادامه بدم و برای آزمون بعدی آماده بشم ...

و...

ای خدا بکُش راحتم کن :(

ای بابا خدانکنه :(
هعی :(
يكشنبه ۱۹ آذر ۹۶ , ۲۲:۱۳ مریــــ ـــــم
خیلی جذابی بنظرم
عاره بابا مادر جذابیت ایرانم به خدا:))))
؛ )

این چه کاریه آخه سارا جونم؟! هیچ وقت با خودت اینطوری صحبت نکن! پستِ من به تو بدهکارم رو نخوندی مگر؟!
ما همه به خودمون بدهکاریم! خیلی!
ولی از یه جایی به بعد باید تموم بشه این همه بی‌توجهی. باید کلِ دنیامون فقط بشه خودمون.

خوب باش مهربون. خوب باش. ^_^ خوبیت خوشحالم میکنه. :)
عزیز دلمی مهربون جونم :*
بقیه رو نمی دونم اما من خعلییییی به خودم بدهکارم
همیشه خودمو فدا کردم
واسه خانواده واسه دوست و رفیق واسه غریبه ... همه هم با بی رحمی واسه راحتی خودشون منو کنار گذاشتن وحتی از روی من گذشتن تا به حال خوب برسن... حالا احساس می کنم یکم باید خودخواه باشم، نسبت به بقیه بی تفاوت باشم، فقط به خودم فکر کنم ...اما توانشو ندارم، چون ذاتم با خریت آمیخته شده...از خودم بدم میاد واقعا... :(
سخت نگیر
دم آزمونا که میشه هممون این شکلی میشیم
من که آزمونم ندارم تازه شوهرم دارم!!! اون شکلی ام که تو گفتی :))) 
فک کنم عنقریبه که طلاقم بده
خخخخ سخت نمی گیرم راستش سخت هست:)
عاره من که انقدر آزمون دادم دیگه شبیه آزمون شدم 
این آخریا انقدر خسته که دم هر آزمونی به هذیون میفتم یا می رم زیر سرم :/
یعنی رنگ و روت پریده ست؟ 
اینقدراهم به خودت سخت نگیر خب!
در بین درس خوندن، واسه خودت یه تفریحاتیم بذار!
حالا حتما که نباید دوست پسرُ ست لاک و رژُ و اینا باشه :))
سعی میکنم به خودمم رسیدگی داشته باشم اما خب تازگیا فاصله امتحانا و درسا انقدر زیاد شده که فشار درسی حسااااابی زیاد شده به خاطر همین وقت ندارم زیاد برای خودم باشم
عاره منم دنبال این چرت و پرتا نیستم ولی خب انقدر همه دنبالشن گاهی فکر میکنم من یه ایرادی دارم که دنبالش نیستم :)))
این حرفا جزء هذیونات شب/روز امتحانه! :)
امتحانا همه که تموم بشه خوب میشی ^_^
عاره دقیقا هذیون قبل از امتحان بود :)
الان یکم بهترم ...دست کم تا بیست روز دیگه که آزمون بعدی رو بدم:)))
خدا نکنه . انشاالله اتفاقات خوب بیفته . چرا انقدر از خودت متنفری.
شبیه یکی از دوستای من حرف می زنی . اونم از این حرفا میزنه ولی یه نوع دیگه اش .
اونم دنیاش یه طور دیگست .
سعی کن از خودت لذت ببری . حیفه . حیف
راست میگی باید بیشتر برای خودم وقت بذارم
اما در واقع از خودم متنفر نیستم
ولی خعلی عصبانیم 
و خسته...خعلی خسته
در واقع داشتم غر می زدم 
خستگی شب نخوابیدن و فشار امتحانم بی تاثیر نبود :)
عهههههههه ینی چی این حرفا :((((
آیا کتک می‌خواهی؟
حس و حال خوب رو خودت به خودت تزریق کن. خب؟😗
یعنی همین دیگه :)))
عاااخ عاخ گفتی...واقعا کتک می خوام میشه بیای بزنی له کنی منو؟
چشم ؛ )
منم حوصله ندارم به خودم برسم :/ از هیئت آدمیزاد خارج شدم!
فک کنم از عوارض ماههای آخر بارداری باشه
اووووخیییی
ای جاااانم
داری مامان میشییییی؟
چه نااااز 
مبارکت باشه عزیزم
کاشکی همه ی بی حوصلگیا از این جنس باشن والا
آره دیگه همه ی نت میدونن من قراره مامان بشم :))))

سلامت باشی فدایت
خداکنه واقعا بعد از به دنیا اومدن کوچولو این بی حوصلگیها تموم بشه :)
اوووخی عزیزم 
من همیشه یه قدم عقب تر از بقیه م :)))
همممم اگر مواظب خودت باشی که افسردگی بعد از زایمان نگیری بی حوصلگیت زودی تموم میشه ان شاالله :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خط خطی های ذهن serek کوچولو

اینجا کودک درون serek جان می نویسد...

آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan