صرف صیغه ی دهنت سرویس

من زندگی مشترک رو تجربه نکردم اما انقدر مرجع درد و دل و مشورت زندگی مشترک خواهری و دوستام بودم که حسابی در جریان ریز جزئیات مسایل و مشکلاتی که ممکنه برای هر زندگی پیش بیاد هستم و به قول خواهری قلق زندگی دستم اومده چون هم حرص حرف مادرشوهر(نداشته!) رو خوردم هم از رفتار خواهرشوهر(نداشته) دق کردم هم توی رقابت با جاری(نداشته) کلی انرژی گذاشتم هم از بی منطقی و بد اخلاقی و بی وفایی شوهر (نداشته) دلتنگ شدم هم دلشوره ی قسط و وام و اجاره خونه و سایر مسایل مالی (نداشته) رو گرفتم هم از ترس به هم خوردن زندگی(نداشته) شب تا صبح نخوابیدم و...

به خاطر همین مثل بقیه ی هم سن و سالای مجردم از روی ابرای پف پفی به ازدواج و زندگی مشترک نگاه نمی کنم و وقتی اسم ازدواج میاد به جای ذوق زدگی و غرق تصورات گل گلی رمانتیک شدن واقعیت سختیاش میاد جلوی چشمم و سردرد میگیرم...

من تبعا مادر هم نشدم ...اما در جریان پروسه ی بزرگ کردن خواهرزاده هام بچه رو، هم خوابوندم هم غذا دادم هم حمام بردم هم با همین دستای خودم کارخرابی پاک کردم و شستم و پوشک عوض کردم هم به تاوان از پوشک گرفتنش سرتاپام جیشی شده هم برای تربیتش حرص خوردم و برنامه ریزی کردم هم شب تا صبح بیدار بودم و بی خواب وبد خواب شدم و از درس و کار و زندگی افتادم هم تو راهروهای بیمارستان بخش کودکان آواره بودم هم موقع واکسن زدن با بچه گریه کردم هم پابه پاش زمین خوردم و گریه کردم هم باهاش کودک شدم و بازی کردم و اسبش شدم و...

خلاصه به قول مادری من دقیقا مصداق بارز آش نخورده و دهن سوخته م...:/


پ.ن:آنچه خواندید بخش هایی از غرغرهای یک عدد خاله در حال جمع و جور کردن لاشه ی جزوه های خط خطی از زیر دست و پای خواهرزاده هایش عست... همان طور که مشاهده می کنید خعلی هم عصبانی عست :|

😍😥خداقوت پهلوان 
من خواهر ندارم هیچوقتم خاله نمیشم :(((((
بچه دوست البته فقط وقتی کوچیکه البته فقط برای اینکه باهاش بازی کنی و بغلش کنی بقیه ی کارهاش سخته و ندوست :( 
اها از بچه نوزادم میترسم وقتی تازه به دنیا اومده وااااای خیلی ترسناکه سرش تکون میخوره 😑😑😑
ممنون عزیزم واقعا خاله بودن کار سخت و طاقت فرساییه ولی خب لذت بخشم هست ...
همچین توصیف کردی فکر کردم زامبی رو داری توصیف میکنی نه نوزاد :/
:)))
دقیقا میفهمم چی میگی،چون من دخترِ اخر خانواده هستم و توی همه پروسه ها بودم.
خونه ما نوه سالاری هست و وقتی بچه ها میان اتاق من کاملا کن فیکون میشه :| البته خداروشکر الان بزرگتر شدنذ و خسارات وارده به من کمتر شده
سخت ترین کار دنیا ته تغاری همه ی پروسه ها بودنه واقعا:/ 
از طرف خودم بهت خدا قوت میگم
خاله سارا ^_^

پ.ن این پست عالی بود مهربون. :))
ولی حسابی باتجربه شدی‌ها. :)

ممنون از انرژی مثبتت مهربون تر تر ترینم
عاره حسااابی کارکشته شدم :))
از این به بعد به عنوان یه مرجع سیار بهت نگاه میکنم .. 

آفرین به اینهمه تجربه :))) خوبیش اینه که از زندگی دیگران درس میگیری تا اشتباهات اونا رو تو زندگی خودت تکرار نکنی .. 
اگه مشورت پشورتم خواستی در خدمتم :)
عاره خوبیش این هست اما بدیم زیاد داره ...اینکه قبل از تجربه ی لحظه های خوب و بد زندگی دستش برات رو بشه دیگه لذت اولین بار تجربه کردنو از دست می دی چه خوب چه بد...حتی به نظرم راجع به خیلی چیزا بهتره اول از بیرون بهشون خوش بین باشیم تا یکم دوستشون داشته باشیم و بخوایم تجربه شون کنیم تا اینکه ازشون بترسیم و قیدشونو بزنیم 
نمی دونم منظورمو خوب گفتم یا نه ...
پست به صورت جداگانه لایک، جوابت به کامنت سیلاک جداگانه لایک :)

+ من هیچ وقت پوشک عوض نکردم و حموم نبردم و جیشی نشدم و... کلا من از این قسمت‌هاش به شدت دوری می‌جویم :)
از هر دو لایکات ممنون...
ولی از هر چی دوری کنی سرت میاداااا
:)))
خوبه که!

دیگه وقتی ازدواج کردی یه کوه تجربه ای
شاید خوب...شایدم بد...
خوبیش تجربه ست...بدیش دلسرد شدن از شروع تجربه هاییه که برای بقیه رازآلود و مهیج هست :)
نه بابا. فکر میکنی

منم دقیقا مثل شما بودم. مرجع مشورت خیلی ها. 

مدام پای حرف آبجیهام بودم. از حرف مادرشوهر و خواهرشوهر و جاری و همه ی اینایی که میگی
ازونور دوستام تا یه مشکل خانوادگی پیدا میکردن صاف شماره ی منو میگرفتن

همه ی اینا باعث شد من توی ازدواج سختگیری کنم و چشمام رو حسابی باز کنم. 
نمیگم مشکل تو زندگیم نیست. ولی خب سعی میکنم رفتار خودمو تصحیح کنم قبل از رفتار دیگران
چه خوب...پس امیدوار باشم 
عاره منم حس میکنم یکم سختگیریم زیادتر از بقیه ی خواهرام شده واسه ازدواج و خب نتیجتا هنوز راضی نشدم تسلیم کسی بشم ؛) 
ولی اگر عاقبتش خیر باشه که هیچ مشکلی ندارم با این قضیه :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خط خطی های ذهن serek کوچولو

اینجا کودک درون serek جان می نویسد...

آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan