مادری همونی که دست به طلا میزنه خاکستر میشه

چند شبه مادری نشسته پای تلویزیون قرعه کشی چندین دستگاه اتومبیل از جشنواره ی فلان فروشگاه رو نگاه می کنه، هی برای اینایی که برنده شدن ذوق می کنه...

امشب برگشته به پدری که سرش توی روزنامه ست می گه بیا فردا بریم از این فروشگاهه خرید کنیم بلکه اسممون تو قرعه کشی دربیاد و دیگه مجبور نشیم بریم لیزینگی این ماشینه رو عوض کنیم...

درجا مجری برنامه ی قرعه کشی اعلام کرد:خانمها آقایان امشب عاخرین شب قرعه کشی بود و عاخرین برنده ی خوش شانس ما عاخرین خودروی ارزشمند رو برد... تا جشنواره ای دیگر خدا یار و نگهدار شما...

:|

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
خط خطی های ذهن serek کوچولو

اینجا کودک درون serek جان می نویسد...

آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan